دیشب دو برنامه به ظاهر جنجالی سیاسی دیگر یکی از صدای امریکا و دیگری از بی بی سی فارسی پخش شدند .
موضوع برنامه اول راز یک انفجار بود که در واقع با توضیحات صفحه افق در فیسبوک و نظر سنجی که در این صفحه قرار داده شده بود ، قرار بود مسئله انفجارهای اوایل انقلاب مطرح شده و ریشه یابی شود و همین طور بررسی شود که آیا این انفجارها تاثیری در کادر رهبری جمهوری اسلامی داشته یا نه !
برنامه دوم که در مجموعه برنامه های صفحه دو آخر هفته بود ، نیز اختصاص داشته به بحث به اصطلاح داغی که این روزها مطرح است که آیا توافق هسته ای با جمهوری اسلامی در کنگره تصویب میشود یا خیر !
برنامه افق با حضور ایرج مصداقی و امیرعباس فخرآور یکی از افتضاحترین برنامه های به اصطلاح سیاسی بود که در این مدت دیده بودم . این که فخرآور چه کسی است و یا ایرج مصداقی چه پیشینه ای دارد موضوع این بحث نیست . موضوع نوع مطرح شدن بحث بود . کتابی ظاهرا نوشته فخرآور که به گفته خودش بر اساس گزارش تلویزیونی تلویزیون دولتی روسیه است که ادعا میکند که علی خامنه ای رهبر کنونی جمهوری اسلامی از محصلین این دانشگاه بوده است . بعد به دنبال سند و مدرک گشته که ثابت کند که خامنه ای با عبا و عمامه و قایق رفته و درسی خوانده (که ای کاش خوانده بود) اما این شد موضوع برنامه و آقای مصداقی از این و آن اسم میاورد که اثبات کند خامنه ای نرفته و فخرآور چند اسم دیگر ردیف میکرد که او رفته است و تنها در ده دقیقه پایانی فرصتی شد که بحث انفجارها مطرح شود و البته باز هم به صورت رازی باقی ماند و تاثیر آن هم بر کادر رهبری جمهوری اسلامی مشخص نشد .
مجری برنامه کاملا بیطرف نبود و خود اداره کننده برنامه خود یک سر دعوا بود . آقای مصداقی بارها از کوره در رفت که در مورد آخر مجری مجبور به قطع صدای او از برنامه شد . شاید تنها نکته مثبت این باشد که عده ای مطلع شدند که فخرآور کار جدیدی کرده ؛ جنجال جدیدی به پا شده و باز پای دوستان قدیمی فخرآور به موضوع باز شود و باز افشای یکدیگر . هیچ نکته اموزنده ای در این برنامه نبود حتی از لحاظ اخلاقی .
اما برنامه صفحه دو خیلی جنجالی نبود ، میهمانان مهدی خلجی و تریتا پارسی بودند . برنامه در حدی بود که اگر شما ده دقیقه از بحث را مشاهده میکردید گویی کل برنامه را دیده اید. مهدی خلجی خودش را به در و دیوار میزد و برهان میاورد که این توافق ، یک توافق سست است و تریتا فقط میگفت که جمهوری خواهان و اسراییل نمیخواستند توافق بشود و "اوباما این را خوب فهمید و جلویش را گرفت" کل یک ساعت برنامه عینا همین بود !!!!
دو ایده مطرح میشود :
نخست اینکه شاید واقعا در مورد ایران و جمهوری اسلامی سوژه ای باقی نمانده است و آنقدر گفته شده که برنامه های سیاسی که در ذات باید به مسائل ایران بپردازد ، وارد حاشیه و مسائل غیر اصلی و نامرتبط میپردازد !
دوم اینکه به نظر میاید با طرز برخورد خاص ، گزینشی و به خصوص حزبی (و حتی باندبازی) که در سیستم سیاسی داخل و خارج از کشور وجود دارد ، شاید عده ای از تحلیلگران سیاسی دیگر تمایلی به شرکت در این برنامه ها ندارند یا اینکه از سوی خود این رسانه ها حذف شده اند و یا تنها سالی یک بار دعوت میشوند .
نقد جمهوری اسلامی در داخل که با آن وضع روبروست ؛ اگر نقد و تحلیل سیاسی خارج از کشور ؛ انهم از دو رسانه به اصطلاح معتبر به این شکل پیش برود ، با از دست دادن بیننده پای در مسیری میگذارد که تقریبا نقد جمهوری اسلامی به فراموشی سپرده شود.
موضوع برنامه اول راز یک انفجار بود که در واقع با توضیحات صفحه افق در فیسبوک و نظر سنجی که در این صفحه قرار داده شده بود ، قرار بود مسئله انفجارهای اوایل انقلاب مطرح شده و ریشه یابی شود و همین طور بررسی شود که آیا این انفجارها تاثیری در کادر رهبری جمهوری اسلامی داشته یا نه !
برنامه دوم که در مجموعه برنامه های صفحه دو آخر هفته بود ، نیز اختصاص داشته به بحث به اصطلاح داغی که این روزها مطرح است که آیا توافق هسته ای با جمهوری اسلامی در کنگره تصویب میشود یا خیر !
برنامه افق با حضور ایرج مصداقی و امیرعباس فخرآور یکی از افتضاحترین برنامه های به اصطلاح سیاسی بود که در این مدت دیده بودم . این که فخرآور چه کسی است و یا ایرج مصداقی چه پیشینه ای دارد موضوع این بحث نیست . موضوع نوع مطرح شدن بحث بود . کتابی ظاهرا نوشته فخرآور که به گفته خودش بر اساس گزارش تلویزیونی تلویزیون دولتی روسیه است که ادعا میکند که علی خامنه ای رهبر کنونی جمهوری اسلامی از محصلین این دانشگاه بوده است . بعد به دنبال سند و مدرک گشته که ثابت کند که خامنه ای با عبا و عمامه و قایق رفته و درسی خوانده (که ای کاش خوانده بود) اما این شد موضوع برنامه و آقای مصداقی از این و آن اسم میاورد که اثبات کند خامنه ای نرفته و فخرآور چند اسم دیگر ردیف میکرد که او رفته است و تنها در ده دقیقه پایانی فرصتی شد که بحث انفجارها مطرح شود و البته باز هم به صورت رازی باقی ماند و تاثیر آن هم بر کادر رهبری جمهوری اسلامی مشخص نشد .
مجری برنامه کاملا بیطرف نبود و خود اداره کننده برنامه خود یک سر دعوا بود . آقای مصداقی بارها از کوره در رفت که در مورد آخر مجری مجبور به قطع صدای او از برنامه شد . شاید تنها نکته مثبت این باشد که عده ای مطلع شدند که فخرآور کار جدیدی کرده ؛ جنجال جدیدی به پا شده و باز پای دوستان قدیمی فخرآور به موضوع باز شود و باز افشای یکدیگر . هیچ نکته اموزنده ای در این برنامه نبود حتی از لحاظ اخلاقی .
اما برنامه صفحه دو خیلی جنجالی نبود ، میهمانان مهدی خلجی و تریتا پارسی بودند . برنامه در حدی بود که اگر شما ده دقیقه از بحث را مشاهده میکردید گویی کل برنامه را دیده اید. مهدی خلجی خودش را به در و دیوار میزد و برهان میاورد که این توافق ، یک توافق سست است و تریتا فقط میگفت که جمهوری خواهان و اسراییل نمیخواستند توافق بشود و "اوباما این را خوب فهمید و جلویش را گرفت" کل یک ساعت برنامه عینا همین بود !!!!
دو ایده مطرح میشود :
نخست اینکه شاید واقعا در مورد ایران و جمهوری اسلامی سوژه ای باقی نمانده است و آنقدر گفته شده که برنامه های سیاسی که در ذات باید به مسائل ایران بپردازد ، وارد حاشیه و مسائل غیر اصلی و نامرتبط میپردازد !
دوم اینکه به نظر میاید با طرز برخورد خاص ، گزینشی و به خصوص حزبی (و حتی باندبازی) که در سیستم سیاسی داخل و خارج از کشور وجود دارد ، شاید عده ای از تحلیلگران سیاسی دیگر تمایلی به شرکت در این برنامه ها ندارند یا اینکه از سوی خود این رسانه ها حذف شده اند و یا تنها سالی یک بار دعوت میشوند .
نقد جمهوری اسلامی در داخل که با آن وضع روبروست ؛ اگر نقد و تحلیل سیاسی خارج از کشور ؛ انهم از دو رسانه به اصطلاح معتبر به این شکل پیش برود ، با از دست دادن بیننده پای در مسیری میگذارد که تقریبا نقد جمهوری اسلامی به فراموشی سپرده شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر