۱۳۹۵ فروردین ۱۱, چهارشنبه

روزگار موشک و مذاکره

رهبر یک حکومت دینی :"اگر نظام اسلامی دنبال فناوری و مذاکره باشد، اما قدرت دفاعی نداشته باشد، مقابل هر کشور فزرتی که تهدید کند باید عقب نشینی کند"

سوال اول : کشور فزرتی چگونه کشور و یا کشورهایی هستند و اصولا چرا کشور فزرتی باید ایران را تهدید کند ؟
نکته : برخی خبرگزاریهای داخلی مانند ایسنا از فزرتی به عنوان کشور کوچک یاد کرده اند؟
سوال به قوت خودش باقیست.

خامنه ای: "روزگار، روزگار همه چیز است وگرنه به راحتی و به صراحت حق ملت را خواهند خورد"
سوال : یعنی الان به راحتی و صراحت حق ژاپنی ها را خورده اند یا مثلا سوییس یا مثلا چون کره شمالی توان بالای نظامی دارد و بمب های مختلف را آزمایش میکند و مانورهای خطرناک انجام میدهد کسی کاری به کارش ندارد ؟؟؟

خبرگزاریهای ایران حتی نوشته اند که آیت الله خامنه ای از نمایش قدرت و دقت موشکهای سپاه پاسداران ابراز خرسندی داشته و حتی گفته شده این موشکها موجب خرسندی ملتهایی شده است که از امریکا و اسرائیل دلشان خون است؟
سوال : کدام کشورها؟ عربستان ؟ ترکیه ؟ قطر؟ افغانستان ؟ جیبوتی ؟ گینه بیسائو ؟؟؟ کدام خبر را خوانده اید که نشان از نگرانی جامعه بین المللی نداشته است ؟ دبیرکل سازمان ملل ابراز نگرانی کرده است؟ چرا باید اصولا مردم کشور ایکس از دیدن موشکی که قرار است سر گروهی دیگر از مردم بخورد و آنها بمیرند ذوق زده شوند و پای تلویزیون بنشینند و از دیدن دقت موشک شهاب فلان اشک شوق بریزند !!!!

مقایسه حرفهایی که این روزها از زبان برخی مسئولان حکومتی چون حسن روحانی یا هاشمی رفسنجانی با صحبتهای دولت موقت زمان خمینی و متهم کردن این گروه به خیانت در صورت آگاهی از صبحتهای خود بخش دیگری از حرفهای رهبر جمهوری اسلامی است که به نظر میرسد بحث در باب ملایمت و برجام دو و سه و غیره را تمام شده میخواهد و یا اینکه باید منتظر عواقب آن باشند. 

به هر حال این سخنرانی در جمعی از مداحان حکومتی بوده و شاید گروهی تفسیر کنند که این صحبتها مصرف داخلی و درون حکومتی داشته اما با توجه به گذشت زمان نه چندان زیادی از انتخابات مجلس و نوروزی که به سیزدهم نرسیده و لحن تند آیت الله خامنه ای بعید به نظر میرسد که مصرف این تهاجمات برای سپاه و اصولگرایان و بسیجی ها و مداحان باشد. 

برداشت خامنه ای از توافق اتمی این روزها با الفاظی چون خسارت و شکت نشان از بدبینی او به این قضیه دارد و البته این نگرانی ها شامل مقامات نظامی سپاه پاسداران نیز میشود.

سوالی که مطرح است اینست که نشان دادن توان موشکی (که توان حمل کلاهک هسته ای را دارد) با نوشته تهدیدی به زبان عبری که موجبات تشدید نگرانیهای امنیتی در منطقه پرتشنجی چون خاورمیانه و درست زمانیکه لااقل در سیستم حاکم هم رای گروهی از مردم (که به نیمچه دموکراسی در این نظام باور دارند) به تعادل و گفتمان با جامعه جهانی است ؛ درست زمانی که باید درها باز شده مسیر تجارت و سرمایه گذاری را به ایران باز کرده و بهبود وضع معیشتی مردم را ممکن ساخت ، چه فایده ای دارد ؟ به جز اینکه یک حجمی از آهن پاره را با هزینه ای از جیب ملت به سوختی مجهز کرد و به سه هزار کیلومتر آنطرفتر فرستاد چه لذتی دارد ؟ چه نشانی از اقتدار دارد؟ چرا هزینه سنگین اینگونه موشک پرانی ها و اتم بازیها را باید یک ملت بپردازد ؟ وقت و انرژی و سرمایه طبیعی و انسانی این مملکت به هدر میرود برای چه چیزی ؟ ثبات ؟ حفظ نظام ؟ منافع اقتصادی ؟؟؟


 

۱۳۹۵ فروردین ۱, یکشنبه

مسیر کج و معوج دموکراسی

اینکه انتخاباتی مثل انتخابات اسفند را با فرض اینکه اصولا بشود اسم انتخابات را بر آن نهاد؛ بتواند هموار کننده مسیر دموکراسی در ایران باشد و یا حداقل در بهترین حالت بازگشتی به سال هفتاد و شش باشد ؛ مسئله ایست که تنها گذشت زمان قادر به پاسخگویی به آن است. در غیر اینصورت تمام خوش بینی ها و بدبینی های ما چیزی را نه اضافه خواهد کرد و نه کم.
اما چند نکته وجود دارد که باعث میشود که من جزء دسته بدبین ها قرار بگیرم.

بزرگترین مسئله ای که وجود دارد و کمتر کسی هم اتفاقا به آن پرداخته است و یا در بدترین حالت سعی میشود که آن را کمرنگ جلوه داد این است که اصولا بر طبق آمار خود جمهوری اسلامی هم نیمی از جمعیت تهران و حدود چهل درصد از کل کشور اصولا در این بازی نظام شرکت نکرده بودند. خوب با توجه به آراء تهران به عنوان پایتخت باید نتیجه گرفت که تقریبا کل تهران مخالف حکومت و وضعیت فعلی است و اگر آن چهل درصد را با سی درصد حدودی آرا برای نمایندگان نزدیک به دولت جمع بزنیم باز هم نتیجه این است که هفتاد درصد مردم ایران اصولا مخالف حاکمان فعلی جامعه شان هستند.

بزرگترین خطای بسیاری این است که این جمعیت بزرگ رای ندهنده که وزنه بسیار مهمی در اینگونه فرایندهای انتخاباتی به شمار می آیند را (به قول دیرین دیرین) به هیچ انگاشته و بعضا انگشت اتهام را به سمت این گروه گرفته که مثلا در سال فلان با عدم حضورتان باعث شدید که احمدی نژاد سرکار بیاید و بر سر مملکت آن بیاید که شاهد بودیم. دو نکته ؛ اول اینکه این گروه فراموش کرده اند که زمانی بود که هاشمی رفسنجانی سی میشد ( و بلکه بیشتر) و جماعت به اصطلاح اصلاح طلب و روشن فکر مذهبی و غیره خوشحال. چه بسا اخلاق حسنه حدادعادل باعث شود که دفعه بعد این گروه همتی مضاعف کرده و تا نشاندن حدادعادل بر سر کرسی قدرت از پا ننشینند.

دوم اینکه اصولا اینکه یک نفر نخواهد به نظام فعلی کشورش پایبند بوده و در هر انتخابات مهندسی شده ای با هر درجه ای از رد صلاحیت و سانسور تن در بدهد از حقوق اولیه او است و هیچ جای دنیا کسی به زور در انتخابات به هر شکل آن به زور شرکت نمیکند به جز احتمالا چند کشور که یکی از آنها قطعا ایران است.

مسئله دیگر اینکه اگر فرض را بر اصلاح طلبی یا حتی اعتدال هم بگذاریم و بگوییم آری این همان مسیر دموکراسی است ، واقعا کسی وجود دارد که بتواند امروز بیاید و بتواند اصلاح طلبی را تعریف کرده و مرزهای آن را مشخص کند. خوب اگر قرار به این است که در هر شرایطی در انتخابات شرکت کرد و به هر خفتی تن در داد و اسم قاتلین و آمرین قتل شهروندان در لیست خود گنجاند که فقط به قدرت رسید، یا سیاستهای دولت را تقویت کرد، این اصلاح یا رفرم چیست.

موضوع اصلی این است که به قولی ما حصل اعدامهای دهه شصت و قتلهای دهه هفتاد و سرکوب های دهه هشتاد خورشید این است که ما در دهه نود به ما قبل تاریخ بازگردیم و تمام تعاریف و ارزشها و دستاوردهای حالا چه بشری ، چه تاریخی و حتی آنچه که در طول سی و هفت سال گذشته اتفاق افتاده به صفر میل کند و خوش بینانه باید بنشینیم که آیا به فرض ماحصل خبرگانی که اصولا ماهیتش از لحاظ دموکراتیک مشخص نیست آیا قادر به عزل مثلا رهبری است یا اینکه مجلس جدید قادر خواهد بود که با جمبل و جادو اوضاع اقتصادی مملکت را از این رو به آن رو کند.

حتی اگر سفره مردم بهانه ای باشد که خودمان را راضی کنیم به این حرفها، دستگیری سربازان آمریکایی در آستانه توافق هسته ای و دستگیری دو پدر و پسری(نمازی ها) که دست بر قضا همدست حکومت ایران هستند ، یک سیگنال بیشتر ندارد و آن این است که سپاه و دفتر و دستک اجازه نفوذ به کسی را نخواهند داد. من البته سعی میکنم مثل شما که به وضع پیش رو خوشبین باشم اما به هرحال این واقعیتی است که اصولا سرمایه گذاری خارجی در ایران ریسک بالایی دارد و تقریبا تمام قراردادهایی که بین جمهوری اسلامی و چند کشور ثبت شده قرار داد فروش است که این تقریبا به معنای ماندن پولهای بلوکه شده در همان کشورها است. سپاه پا از منافع نفتی پس نخواهد کشید و صنایع خودرو سازی توان رقابت جهانی ندارد. الباقی صنایع هم اگر نگوییم ورشکسته ، تقریبا از پا افتاده اند.

ایران حتی با این انتخابات و حتی با توافق هسته ای و حتی با مثلا قرارداد خرید ایرباس ، از لحاظ تمام آزادیهای انسانی مانند آزادی قانونی  (اجتماعی و سیاسی)، مذهبی ، تشکلهای مدنی، روابط، تجارت و کسب و کار و غیره کماکان در بین صد و پنجاه و دو کشور جهان ؛ رتبه آخر را دارد. سوال این است که آیا آزموده را آزمودن خطاست و یا اینکه می باید خوش بین بود؟
تاریخ پاسخ میدهد...