۱۳۹۴ مرداد ۲۲, پنجشنبه

آنچه از آتنا فرقدانی باید آموخت

آتنا فرقدانی کارتونیست زندانی که به تازگی برنده جایزه شجاعت در کشیدن کاریکاتور از سوی نهادی به نام شبکه بین المللی حقوق کاریکاتوریست شده است. این جایزه که در کمتر از یک ماه دیگر در نشست سالانه انجمن به وی اهدا خواهد شد ؛ متعلق به کسانی است که به خاطر کشیدن کاریکاتور آزادی شان در خطر قرار گرفته است. این جایزه البته به دو ایرانی دیگر هم داده شده ؛ مانا نیستانی و نیک آهنگ کوثر . که البته بی بی سی فارسی  تنها مانا را به خاطر میاورد ؛ علیرغم اینکه خبر زودتر توسط خود نیک آهنگ در سایت خودنویس منتشر شده و یادآوری کرده که این جایزه را در سال 2001 دریافت کرده ! 
و البته ما نیز خوشبین هستیم که این مسئله هیچ ارتباطی به پرونده مهدی هاشمی و کرسنت و استات اویل ندارد.
 
اما آتنا ؛
به نظرم جدای از ابعاد سیاسی قضیه ، از نقطه نظر اجتماعی هم رفتار آتنا هم یک تحول و هم یک استثناست. در روزگاری که تقریبا حتی بسیاری از زنان و دختران هم مسئله حق و حقوق خود را فراموش کرده و در بهترین حالت آن را به مسائل مالی پیوند میزنند ، این که دختری جسارت کند و از طریق هنر نقاشی یکی از ارکان نظام (مجلس شورای اسلامی) را نشانه برود و بعد از زندانی شدن و آزادی که در اثر اعتصاب غذا به دست آورده ، رکن دیگر نظام (قوه قضاییه) و یک نهاد نظامی امنیتی (اطلاعات سپاه) را هدف قرار دهد ؛ به تنهایی شجاعت ، بلکه فوق شجاعت است . 

من کاریکاتور آتنا را نه تنها توهین نمی دانم ، بلکه آن را احترام تلقی میکنم . آتنا فرض را بر این گذاشته که آنها یا نمیفهمند یا در حال تقلید کورکورانه هستند ( نمادهای گاو و میمون) . نماینده ای که شورایی مثل شورای نگهبان باید او را تایید کند تا اصولا به مرحله رقابت برسد ؛ و ملاک سطح تحصیلات و میزان تجربه او در قانون نویسی نباشد ، وقتی برای رقابت انتخاباتی از رانت استفاده میکند ، ملاک مردم اقدامات موثر گذشته او نباشد بلکه بریز و بپاش روزهای منتهی به (مثلا) انتخابات باشد و در نهایت هم قوانین حکمهای حکومتی باشد  و مابقی توسط همان شورای نگهبان رد بشود و در نهایت هم پس از تصویب دولتی مثل دولت احمدی نژاد اصولا آنها را به جایی حساب نکند ؛ چه قانونی را میخواهد تصویب کند که خاستگاه مردمی داشته باشد و پشتوانه اجرایی ؟؟؟

در این مورد خاص ، مسئله برابری دو انسان که یکی مرد و یکی زن است؛ چقدر مغایرت دارد با قوانین دینی اسلام و شریعت ، چه قدر مغایر ارزشهای به اصطلاح انقلابی و اهداف والای نظام مقدس است ؛ چقدر کاستی ها دارد که بعد از سی و شش سال و بلکه بیشتر تصویب نمیشود و احتمالا نخواهد شد !

و در نهایت این حرفها را که بزنی رکن دیگری از نظام با روش اسلامی خود که در آن قاضی و دادستان و هیئت منصفه و گاها وکیل همه یک نفر است حکم از پیش تعیین شده را ابلاغ میکند و بازوی اجراییش به روشهای قرون وسطایی اجرا میکند !!
و چه ساده لوحانه میپنداریم و میپذیریم که چنین سیرکی ، قهرمانی دارد و مرد خردمندی دارد که خواهد آمد ، کلیدی می اندازد و ما را از شر همه اینها نجات میدهد یا دست کم از بار مشکلاتمان کم میکند .

آنچه او میاموزد ، آنهم  در سرزمینی که دروغگویی ؛ پنهان کاری و باند بازی ارزش است ؛ این است که حقیقت را باید گفت ، تمام حقیقت را باید گفت و باید در دفاع از آن تا پای جان ایستاد. بدون حقیقت و بدون صداقت ما بیش از حیواناتی سخنگو نخواهیم بود !






 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر