زمانی که محسن رضایی کاندیدای همیشگی ریاست جمهوری در برنامه زنده تلویزیونی از گروگان گرفتن آمریکاییها به عنوان راه حلی برای حل مشکلات اقتصادی نظام پرده برداشت شاید کمتر کسی فکر میکرد که این قضیه واقعیت داشته باشد. البته لزوما جنگی در نگرفته و هزار سرباز آمریکایی هم لازم نیست. چهار شهروند ایرانی آمریکایی یا اصولا هر شهروند دوتابعیتی ایرانی اصولا مهره ای است مناسب برای گرفتن باج.
دیروز نشریه وال استریت ژورنال افشا کرد که در زمان توافق هسته ای یا همان #برجام هواپیمایی حامل چهارصدمیلیون دلار که بیشتر به صورت ارزهایی غیر از دلار توسط یک هواپیما که بعدها فیلم آن نیز منتشر شد به ایران فرستاده شده است و به گفته منابع این نشریه آزادی چهار زندانی دو تابعیتی امیر حکمتی، سعید عابدینی، جیسون رضاییان و نصرت الله خسروی در مقابل همین مبلغ به اضافه یک ممیز هفت میلیارد دیگر است که قرار بوده بعدا به حساب بیاید و البته آزادی شش زندانی ایران در آمریکا. البته که حزب جمهوری خواه هم اکنون گاف بزرگ دیگری را از رقیب دموکرات خود در دست دارد. دو سوال مهم در ذهن تمام مخاطبین شکل میگیرد، اول اینکه چرا زمانی که جمهوری اسلامی صحبت از توقیف اموال ایران در آمریکا میکرد هیچ اشاره ای به این مبلغ و این معامله نکرده اند. دوم اینکه آیا دستگیری افرادی چون نمازی ها که دست بر قضا از لابی کنندگان خود رژیم بودند تا دستگیری زنانی چون هماهودفر و نازنین زاغری رتکلیف و حتی نزار زکا و رابین شاهینی و اخیرا یک استاد یونانی نیز در ادامه همین رویه است یا خیر؟
جواب سوال اول مشخص است. خوب انتظار اولیه اینست که همین مبلغ وارد جریان پولی مملکت شود و به قول آقایان چرخ اقتصاد بچرخد اما نظام قصد ندارد که چرخ اقتصاد بچرخد و قصد ندارد که اجازه دهد احدی بدون اجازه نظام آب خوش از گلویش پایین رود، وگرنه درست بعد از برجام و درست زمانی که همه منتظر بازگشایی راههای مبادلاتی و سرمایه گذاری خارجی و ورود به بازار جهانی بودند که سپاه پاسداران موشک به هوا نمیفرستاد و کشور اسرائیل را تهدید به نابودی نمیکرد و همانطوری که ویترین ریاست جمهوری نشان میخواست بدهد از در دوستی در می آمدند. پس این پولها قرار بوده جای دیگری خرج شود و کسی هم نفهمد. جای خرج شدنش هم یا حزب الله لبنان است که حسن نصرالله آمد و آب پاکی را ریخت روی دست همه دنیا و یا سوریه است که بالاخره حفظ بشار اسد خرج و هزینه دارد.
اما جواب سوال دوم هم با کمی تامل مشخص است. بله این رویه ای است که سپاه پاسداران برای کسب درآمد در نظر گرفته است. از یک سو این دستگیریها باعث میشود که سرمایه گذار خارجی وارد کشور نشود و پروژه های ریز و درشت در دست سپاه باقی بماند و دوم اینکه خودش یک ممر درآمدی است شما حساب کنید چهار مرد چهارصد میلیون دلار ؛ طبعا زندانی زن که دانشگاهی هم باشد یا بیزینس من باشد کمی بیش از صد میلیون دلار می ارزد. در هر صورت بازی برد-برد است برای سپاه و نقطه ننگین دیگری است در سیاست خارجه اوباما به همراه کری و کلینتون. ثروتمند شدن سپاه پاسداران چه از راه پروژه ها و چه از راه گروگانگیری به این سبک دست جناح تندرو نظام را در انتخابات بازتر نیز میگذارد.
دیروز نشریه وال استریت ژورنال افشا کرد که در زمان توافق هسته ای یا همان #برجام هواپیمایی حامل چهارصدمیلیون دلار که بیشتر به صورت ارزهایی غیر از دلار توسط یک هواپیما که بعدها فیلم آن نیز منتشر شد به ایران فرستاده شده است و به گفته منابع این نشریه آزادی چهار زندانی دو تابعیتی امیر حکمتی، سعید عابدینی، جیسون رضاییان و نصرت الله خسروی در مقابل همین مبلغ به اضافه یک ممیز هفت میلیارد دیگر است که قرار بوده بعدا به حساب بیاید و البته آزادی شش زندانی ایران در آمریکا. البته که حزب جمهوری خواه هم اکنون گاف بزرگ دیگری را از رقیب دموکرات خود در دست دارد. دو سوال مهم در ذهن تمام مخاطبین شکل میگیرد، اول اینکه چرا زمانی که جمهوری اسلامی صحبت از توقیف اموال ایران در آمریکا میکرد هیچ اشاره ای به این مبلغ و این معامله نکرده اند. دوم اینکه آیا دستگیری افرادی چون نمازی ها که دست بر قضا از لابی کنندگان خود رژیم بودند تا دستگیری زنانی چون هماهودفر و نازنین زاغری رتکلیف و حتی نزار زکا و رابین شاهینی و اخیرا یک استاد یونانی نیز در ادامه همین رویه است یا خیر؟
جواب سوال اول مشخص است. خوب انتظار اولیه اینست که همین مبلغ وارد جریان پولی مملکت شود و به قول آقایان چرخ اقتصاد بچرخد اما نظام قصد ندارد که چرخ اقتصاد بچرخد و قصد ندارد که اجازه دهد احدی بدون اجازه نظام آب خوش از گلویش پایین رود، وگرنه درست بعد از برجام و درست زمانی که همه منتظر بازگشایی راههای مبادلاتی و سرمایه گذاری خارجی و ورود به بازار جهانی بودند که سپاه پاسداران موشک به هوا نمیفرستاد و کشور اسرائیل را تهدید به نابودی نمیکرد و همانطوری که ویترین ریاست جمهوری نشان میخواست بدهد از در دوستی در می آمدند. پس این پولها قرار بوده جای دیگری خرج شود و کسی هم نفهمد. جای خرج شدنش هم یا حزب الله لبنان است که حسن نصرالله آمد و آب پاکی را ریخت روی دست همه دنیا و یا سوریه است که بالاخره حفظ بشار اسد خرج و هزینه دارد.
اما جواب سوال دوم هم با کمی تامل مشخص است. بله این رویه ای است که سپاه پاسداران برای کسب درآمد در نظر گرفته است. از یک سو این دستگیریها باعث میشود که سرمایه گذار خارجی وارد کشور نشود و پروژه های ریز و درشت در دست سپاه باقی بماند و دوم اینکه خودش یک ممر درآمدی است شما حساب کنید چهار مرد چهارصد میلیون دلار ؛ طبعا زندانی زن که دانشگاهی هم باشد یا بیزینس من باشد کمی بیش از صد میلیون دلار می ارزد. در هر صورت بازی برد-برد است برای سپاه و نقطه ننگین دیگری است در سیاست خارجه اوباما به همراه کری و کلینتون. ثروتمند شدن سپاه پاسداران چه از راه پروژه ها و چه از راه گروگانگیری به این سبک دست جناح تندرو نظام را در انتخابات بازتر نیز میگذارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر