۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۴, سه‌شنبه

بنده از این زبان انگلیسی هم بدم می آید

شاید دوستانی که فضای مجازی و کانالهای تلگرام و اینستاگرام و توییتر را دنبال میکنند متوجه غیبت چند روزه یک آیکون یا یک #برند فضای مجازی شده باشند؛ آیت الله تناسلی. سبک کار این آیت الله مجازی بیشتر انتقاد برعکس است یعنی اتفاقا کاری که شمای هموطن درمعنای عام انجام میدهی را تشویق میکند اما در واقع در حال تقبیح آن است ؛ چیزی که در ادبیات زبان های خارجه به آن ironic یا sarcastic گفته میشود که در ادبیات فارسی خودمان میشود گوشه و کنایه.

به هر روی این آیت الله بار طنز فضای مجازی را نسبتا یک تنه به دوش میکشیدند تا اینکه به مرخصی چند روزه رفته و ظاهرا بار دیگر این مهم بردوش آیت الله واقعی افتاده است. هفته ای که گذشت را ظاهرا خامنه ای بدون متن از پیش نوشته شده توسط مشاوران احتمالی برگزار باید کرده باشد که بدون اینکه تحقیقی صورت گرفته باشد یا اینکه بررسی صورت گرفته باشد این حرفها زده شد و موجب انبساط خاطر اهالی فضای مجازی باالاخص شد.

آیت الله خامنه ای در هفته گذشته لیست به نسبت بلند بالایی از چیزهایی که بدش می آید را ارائه داد. این برخلاف رسوم و سنت خود آیت الله نیز بود. خوب ، سنت بر این بود که هر اتفاق ناخوشایندی که می افتاد به استثنای وقایع سال هشتاد و هشت، خوب مثلا یک اتفاقی در سیاست خارجه می افتاد یا یکی از مسئولین رفتار مورد نظر رهبری را از خود بروز نمی داد. مثلا ایشان میگفتند که برخی از مسئولین دل بسته اند به امریکایی ها و دلخوشند خوب ، این #غلط_است_دیگر. اما لحن هفته گذشته این بیشتر بر روی چیزهایی که آیت الله بدش می آید تمرکز داشت ؛"مثلا از همین کلمه برند من چقدر بدم می آید". 

یعنی شما اگر در عالیترین شکل رهبری یک نظامی مثل جمهوری اسلامی یا فرضا داعش یا یک دولت اسلامی با رهبری دینی را جستجو کنی ، تمام سخنرانی ها را از آرشیو بیرون بکشی و همه رو گوش کنی ممکن است فلان رهبر بگوید که دانشگاهی که دانشگاه نباشد ، دانشگاه نیست، یا مثلا الله اکبر اسرائیل را محو میکنیم یا دولت اسلامی پیروز است یا هر چیز دیگری. ولی یادت نمی آید که مثلا ابوبکر بغدادی بیاید و بگوید مثلا از این جنگنده های آمریکایی بدم می آید یا خمینی مثلا گفته باشد که از این حزب فلان و بهمان بدش می آید. شاید کمترین تاثیرش این باشد که مخاطب اصولا سخنرانی را جدی نخواهد گرفت و کما اینکه این اتفاق افتاد. البته هستند علیزاده ها و به قول دوستان تباهیانی که اینها را هم تایید و نشان از خرد خواهند یافت.

مسئله زبان انگلیسی و یادگیری آن نمونه آخر از این دست بوده و آیت الله معتقد است که علم به زبانهای دیگری هم هست. و یا در کشورهای دیگر جلوی زبان بیگانه را میگیرند. اینکه زبان انگلیسی lingua franca محسوب میشود که کاملا بر آیت الله پوشیده است و به هر حال در اثر یک سلسله مراحل تاریخی این زبان ، زبان اصلی مشترک در دنیا محسوب میشود اما در بسیاری از کشورهای جهان علاوه بر انگلیسی ، آلمانی ، فرانسه یا سایر زبانها نیز به اجبار تدریس میشود و البته عربی محصور منطقه خاورمیانه و بخشی از قاره آفریقاست که آنها هم انگلیسی یا فرانسه یا هردو را بلدند.علم هم به زبانهای مختلف وجود دارد اما زمانی جهانی و قابل اعتبار است که به انگلیسی برگردانده شود تا همه از آن بهره بگیرند. این را من نمیگویم. این را دیوید کریستال پروفسور دانشگاه کمبریج میگوید که همین اواخر پروژه تحقیق درسی من بوده دست بر قضا.

اما در نهایت با یک روز تاخیر آیت الله کهنه کار قرائتی روی دست استاد بلند شده و به طور کل با آموزش و پرورش و دانشگاه مخالفت کرده است. او تعداد زیادی تحصیلکرده ها و عدم اشتغال آنها را دلیل این مخالفت دانسته است. قرائتی تحصیل کرده های رشته روانشناسی و روانشناسان را افراد روانی توصیف کرده که باعث الغای باورهای غلط در جامعه شده اند ( توهین به علوم انسانی و علوم روانشناسی ) قرائتی نسبت وقوع جرم و جنایت با تعداد دانشگاههای کشور را مستقیم دانسته جهان را مکانی به تمدن وصف کرده است. قرائتی گفته بینندگان فوتبال وقت خودشان را تلف میکنند ، مردم جامعه به سمت رستورانها بیشتر میروند تا کتاب، بی حجابی ضدحقوق بشر است!!! و در پایان گفته که برخی حرفهای من را تکه تکه به هم وصل میکنند تا ضربه بزنند که البته من سعی کردم لینک را قرار دهم تا صحبتهای استاد کامل خوانده شود تا از ضربات احتمالی جلوگیری شود.

البته کماکان به نظر من شاید تنها کار مفیدی که در این روزگار میتوان انجام داد تحصیل علم و زبان خارجی است نه فقط به قصد دیدن فیلم و گوش کردن موسیقی ، زبان خارجی خصوصا انگلیسی زبان علم است ، زبان تکنولوژی است ، زبان کامپیوتر ، زبان دیپلماسی ، زبان اقتصاد و دموکراسی است. این اولین بار نیست که نظام از دانستن مردم هراس دارد. شاید کمترین هزینه را داشته باشد اگر مبارزه مدنی به حساب بیاوریمش علم اندوزی را و شاید بزرگترین پس انداز باشد برای بلند مدت. این گفته من نیست این روندی است که در دنیای مترقی در حال انجام بوده و هست و خواهد بود. شاید که روزگاری از این مسیر به دنیای متمدن بازگردیم و ایرانی بهتر را شاهد باشیم.

 

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر