با توجه به اینکه در روزهایی قرار داریم که به تازگی از امام مقوایی پرده برداری میشود و در راستای اینکه تمام مقامات کشوری و لشگری جمهوری اسلامی طوری صحبت میکنند که گویا علی خامنه ای را از لپ لپ بیرون آورده اند و بعد از بیست سال تازه به کراماتش پی برده اند،یحیی صفوی هم سعی میکند که از این غافله عقب نماند.
ابتدا به سراغ انقلاب میرود و به شرح تفاوت های انقلاب اسلامی و سایر انقلابها میپردازد.فراز سخن آنجاست که می گوید لنین اگرچه رهبر انقلاب روسیه بود اما استالین یک میلیون نفر را کشت که وضعیت تثبیت شود.و میگوید که انقلاب اسلامی کمترین هزینه را داشت و کشته شدگان بعد از انقلاب بسیار بیشترند!
رحیم صفوی قضیه را به زمان جنگ عراق و بعد از آن میبرد و میرساند به قضایای یازده سپتامبر و اینکه خامنه ای تفسیر کرده است که کار خود موساد و سی آی ا هست و اینکه اینها میخواهند در مرحله بعد به ایران حمله کنند که بعدها فهمیدند اینگونه بوده است .این در حالی است که بارها خود جرج دابلیو بوش گفته بود که جمهوری اسلامی،عراق و کره شمالی محور شرارتند.اما اعتراف جالبش آنجاست که میگوید :" تدابیر و مواضع قاطعانه مقام معظم رهبری و سیاست های شورای عالی امنیت ملی و آمادگی نیروهای مسلح ایران و مشکلاتی که آمریکایی ها در عراق و افغانستان با آن مواجه شدند مانع حمله نظامی به ایران شد."
این معنی اش این است که تمام این تدابیر فوق الذکر حاصلش دخالت ها در عراق و افغانستان بوده است.یادمان هست که چند نفر در اینباره دستگیر شدند و چقدر مهمات ساخت جمهوری اسلامی کشف شد و چند بار تحت عنوان تقیه،وجود چنین چیزهایی را تکذیب میکردند.اما امروز اینها را جزو افتخارات میدانند.
اوج اینها زمانی است که سیزده دیپلماتشان را طالبان از دم تیغ میگذرانند و صفوی طرح حمله و گوشمالی را پیش خامنه ای میبرد و اما روایت فارس:
"حضرت آقا با این طرح مخافت کردند"(فارس عینا نوشته مخافت)
با این طرح چه کار کرد؟
مخالفت لابد.طرح مدبرانه این بود که خوب سیزده نفر که کشته شدند.طرح این شده بود که با خمپاره و لودر به پاسگاههای مرزی افغانستان حمله کنند و بدین ترتیب اقتدار جمهوری اسلامی را به رخ طالبان بکشند.
بعد هم به سراغ لبنان میرود،جایی که جنگی سی و سه روزه درگرفته و حزب الله که یکی از گروههای چریکی شناخته میشود را تحت حمایت مادی و سیاسی گرفتند و نکته جالب اشاره او به این است که وقتی دولت لبنان میخواهد جلوی درگیریهای بیشتر را بگیرد،او را هم تهدید میکنند.
"حتی وقتی یک ماشین پر از مهمات از حزبالله لبنان که از بیروت به سمت جنوب حرکت میکرد به دستور نخست وزیر وقت لبنان توقیف شد و بعد از این حادثه حزبالله اعلام کرد که اگر تا دو ساعت دیگر مهمات را آزاد نکنید ما به کاخ نخست وزیری حمله می کنیم"
نحوه نقل ماجرا هم طوری است که گویا خود صفوی هم آنجا بوده است.که در جمله بعدی تصحیح میکند که این را از زبان سید حسن نصرالله میگوید.
اما در مورد هجده تیر هفتاد و هشت،او میگوید که وزارت کشور و علوم اجازه نمیدادند که غیر از نیروی انتظامی گروهی دیگری دخالت کند،اما رحیم صفوی با وزیر کشور وقت درگیر شده و بعد در جلسه شورای امنیت ملی طرح صفوی مبنی بر حضور بسیج و سپاه برای سرکوب توسط حسن روحانی تایید و بعد هم به تایید سید علی خامنه ای میرسد.
"بعداین که موضوع گزارش شد و حضرت آقا هم اجازه دادند، با ورود بسیج و سپاه، ظرف چند ساعت این فتنه تمام شد"
اما وقتی از او پرسیده میشود که قضیه چگونه تمام شده است یادش می افتد که نباید اینها را می گفته و از پاسخ مشخص طفره رفته و در پایان از نیروی انتظامی تشکر میکند.
ابتدا به سراغ انقلاب میرود و به شرح تفاوت های انقلاب اسلامی و سایر انقلابها میپردازد.فراز سخن آنجاست که می گوید لنین اگرچه رهبر انقلاب روسیه بود اما استالین یک میلیون نفر را کشت که وضعیت تثبیت شود.و میگوید که انقلاب اسلامی کمترین هزینه را داشت و کشته شدگان بعد از انقلاب بسیار بیشترند!
رحیم صفوی قضیه را به زمان جنگ عراق و بعد از آن میبرد و میرساند به قضایای یازده سپتامبر و اینکه خامنه ای تفسیر کرده است که کار خود موساد و سی آی ا هست و اینکه اینها میخواهند در مرحله بعد به ایران حمله کنند که بعدها فهمیدند اینگونه بوده است .این در حالی است که بارها خود جرج دابلیو بوش گفته بود که جمهوری اسلامی،عراق و کره شمالی محور شرارتند.اما اعتراف جالبش آنجاست که میگوید :" تدابیر و مواضع قاطعانه مقام معظم رهبری و سیاست های شورای عالی امنیت ملی و آمادگی نیروهای مسلح ایران و مشکلاتی که آمریکایی ها در عراق و افغانستان با آن مواجه شدند مانع حمله نظامی به ایران شد."
این معنی اش این است که تمام این تدابیر فوق الذکر حاصلش دخالت ها در عراق و افغانستان بوده است.یادمان هست که چند نفر در اینباره دستگیر شدند و چقدر مهمات ساخت جمهوری اسلامی کشف شد و چند بار تحت عنوان تقیه،وجود چنین چیزهایی را تکذیب میکردند.اما امروز اینها را جزو افتخارات میدانند.
اوج اینها زمانی است که سیزده دیپلماتشان را طالبان از دم تیغ میگذرانند و صفوی طرح حمله و گوشمالی را پیش خامنه ای میبرد و اما روایت فارس:
"حضرت آقا با این طرح مخافت کردند"(فارس عینا نوشته مخافت)
با این طرح چه کار کرد؟
مخالفت لابد.طرح مدبرانه این بود که خوب سیزده نفر که کشته شدند.طرح این شده بود که با خمپاره و لودر به پاسگاههای مرزی افغانستان حمله کنند و بدین ترتیب اقتدار جمهوری اسلامی را به رخ طالبان بکشند.
بعد هم به سراغ لبنان میرود،جایی که جنگی سی و سه روزه درگرفته و حزب الله که یکی از گروههای چریکی شناخته میشود را تحت حمایت مادی و سیاسی گرفتند و نکته جالب اشاره او به این است که وقتی دولت لبنان میخواهد جلوی درگیریهای بیشتر را بگیرد،او را هم تهدید میکنند.
"حتی وقتی یک ماشین پر از مهمات از حزبالله لبنان که از بیروت به سمت جنوب حرکت میکرد به دستور نخست وزیر وقت لبنان توقیف شد و بعد از این حادثه حزبالله اعلام کرد که اگر تا دو ساعت دیگر مهمات را آزاد نکنید ما به کاخ نخست وزیری حمله می کنیم"
نحوه نقل ماجرا هم طوری است که گویا خود صفوی هم آنجا بوده است.که در جمله بعدی تصحیح میکند که این را از زبان سید حسن نصرالله میگوید.
اما در مورد هجده تیر هفتاد و هشت،او میگوید که وزارت کشور و علوم اجازه نمیدادند که غیر از نیروی انتظامی گروهی دیگری دخالت کند،اما رحیم صفوی با وزیر کشور وقت درگیر شده و بعد در جلسه شورای امنیت ملی طرح صفوی مبنی بر حضور بسیج و سپاه برای سرکوب توسط حسن روحانی تایید و بعد هم به تایید سید علی خامنه ای میرسد.
"بعداین که موضوع گزارش شد و حضرت آقا هم اجازه دادند، با ورود بسیج و سپاه، ظرف چند ساعت این فتنه تمام شد"
اما وقتی از او پرسیده میشود که قضیه چگونه تمام شده است یادش می افتد که نباید اینها را می گفته و از پاسخ مشخص طفره رفته و در پایان از نیروی انتظامی تشکر میکند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر