نکته اول این است که اصولا چون ترامپ فرد قابل پیش بینی نیست ، اصولا پیش بینی اینکه چه اتفاقاتی در چهار سال آینده خواهد افتاد کاری مشکل و از بعضی جهات به دور از خِرَد است. درسی که خود من از سیاست گرفته ام این است که به نتایج نظرسنجی ها اعتماد نکنم ، زمانی که پیروزی میت رامنی نسبتا مسجل بود ، اوباما در سمت خودش ابقا شد و در حالیکه هیلاری با شش درصد از ترامپ جلو افتاده بود ، قافیه را باخت و دونالد ترامپ رسما چهل و پنجمین رئیس جمهوری ایالات متحده امریکا شده است.
نکته کوتاه دوم که کمتر به آن توجه شده است ، احیا شدن حزب جمهوری خواه بوده ، که توانسته اکثریت مجلس نمایندگان و همین طور مجلس سنا را کسب کند که این باعث سهولت کار ترامپ برای رسیدن به اهداف خود خواهد شد. البته به هرحال بعید است که طرحی به تصویب برسد که مملکت را زیرورو کند ولی خوب به عنوان مثال در فشار به جمهوری اسلامی ، سمبه جمهوریخواهان به اصطلاح پر زورتر است.
در مورد #برجام ؛ به نظرم بعید می آید که ترامپ طبق گفته هایش آنها را پاره کند ، اما فشارها برای عقود قرارهای اقتصادی احتمالا سخت خواهد شد و قطعا ریسک سرمایه گذاری برای بسیاری از شرکت ها و بانکهای بین المللی همچنان بالا خواهد ماند. بعید می دانم که ترامپ اهل جنگ و این جور چیزها باشد ، خود او در مناظره ها منتقد سیاستهای جرج بوش بود و به همین روش برادرش جب را از دور خارج کرد. نزدیک شدن احتمالی امریکا به روسیه نیز بر خلاف آنچه به نظر میرسد چندان هم برای جمهوری اسلامی خبر خوبی نیست . با بسته ماندن راههای اقتصادی ، در داخل فشار بر دولت حسن روحانی بیش از پیش خواهد شد و شاید دوره دوم نتواند رای بیاورد ؛ مگر اینکه شعارهای خیلی تندی بدهد که مردم پسند باشد و البته به احتمال قوی در صورت پیروزی دوباره به هر دولت دست به عصا تر از امروز حرکت خواهد کرد.
به نظر می آید که ترامپ وعده های فراوانی برای اشتغال زایی داده و اگر بر عهد خود باقی بماند باید منتظر بازگشت بسیاری از صنایع از چین باشیم ، که عواقب آن را اقتصاددانان بهتر از من میتوانند توضیح دهند ، اما به هر حال روی قیمت ها و ارزش دلار تاثیر خواهد داشت. به هر حال احتمالا در ماههای آینده مذاکرات فراوان اقتصادی را بین قدرتهای اقتصادی جهان شاهد خواهیم بود تا به یک ثبات دست پیدا کنند. به هر حال برگزیت و انتخاب ترامپ به اضافه موجی از راست گرایی در تمام اروپا کل سیستم تولید و فروش را دچار تحولی گسترده خواهد کرد.
به نظر می آید که ترامپ در صدد احیای روابط با اسرائیل و عربستان و مصر بر آید و عاقلانه اش هم همین است تا از بروز این همه آشفتگی در منطقه و جهان جلوگیری شود. اینکه آیا می توان به وضعیت کنونی عراق و سوریه و حتی لیبی پایان داد ، در حاله ای از ابهام باقی خواهد ماند ، اما ظاهرا ترامپ انتظار نقشی موثرتر و مسئولانه تر را از اتحادیه اروپا و ناتو در بعد نظامی دارد. شاید اروپاییها برای نجات خودشان از وضع موجود موج پناهندگی ، وارد ماجرا شده و بالاخره این قائله نیز ختم شود. البته این بسیار خوش بینانه است ، چه بسا نه چنین عظم راسخی در اروپاییها وجود دارد و نه اسلام رادیکال علاقه ای به زندگی صلح آمیز دارد.
بهرحال راست گرایی و ملی گرایی یا همان ناسیونالیسم پدیده ای نیست که یک شبه و در آمریکا اتفاق افتاده باشد. مجموعه ای از عوامل و اتفاقات و تصمیم گیری های غلط راه را به اینجا کشانده است. برگزیت در بریتانیا ، سیاستهای ضدپناهنده توسط دولتهای دست راستی در اسکاندیناوی، قدرت گرفتن احزاب راست در آلمان و فرانسه و اتریش و ... ، حتی فیلیپین ، و البته خود ما نیز چه خوشمان بیاید یا نیاید همواره این خودشیفتگی را داشته و داریم. همان طور که قبلا نیز اشاره کردم جهانی سازی شکست خورده است و راهی که می رویم دقیقا همان راهی است که آمده ایم. باید بیاموزیم که تغییر ساختار قدرت در کشورهای دیگر، سبب بدتر شدن و بهتر شدن اوضاع مملکت ما نخواهد شد؛ این درس تاریخ است. هر ملتی به عزت و عظمت و رفاه خودش می اندیشد. این ماییم که باید تصمیم بگیریم که تغییر میخواهیم یا نه.
نکته کوتاه دوم که کمتر به آن توجه شده است ، احیا شدن حزب جمهوری خواه بوده ، که توانسته اکثریت مجلس نمایندگان و همین طور مجلس سنا را کسب کند که این باعث سهولت کار ترامپ برای رسیدن به اهداف خود خواهد شد. البته به هرحال بعید است که طرحی به تصویب برسد که مملکت را زیرورو کند ولی خوب به عنوان مثال در فشار به جمهوری اسلامی ، سمبه جمهوریخواهان به اصطلاح پر زورتر است.
در مورد #برجام ؛ به نظرم بعید می آید که ترامپ طبق گفته هایش آنها را پاره کند ، اما فشارها برای عقود قرارهای اقتصادی احتمالا سخت خواهد شد و قطعا ریسک سرمایه گذاری برای بسیاری از شرکت ها و بانکهای بین المللی همچنان بالا خواهد ماند. بعید می دانم که ترامپ اهل جنگ و این جور چیزها باشد ، خود او در مناظره ها منتقد سیاستهای جرج بوش بود و به همین روش برادرش جب را از دور خارج کرد. نزدیک شدن احتمالی امریکا به روسیه نیز بر خلاف آنچه به نظر میرسد چندان هم برای جمهوری اسلامی خبر خوبی نیست . با بسته ماندن راههای اقتصادی ، در داخل فشار بر دولت حسن روحانی بیش از پیش خواهد شد و شاید دوره دوم نتواند رای بیاورد ؛ مگر اینکه شعارهای خیلی تندی بدهد که مردم پسند باشد و البته به احتمال قوی در صورت پیروزی دوباره به هر دولت دست به عصا تر از امروز حرکت خواهد کرد.
به نظر می آید که ترامپ وعده های فراوانی برای اشتغال زایی داده و اگر بر عهد خود باقی بماند باید منتظر بازگشت بسیاری از صنایع از چین باشیم ، که عواقب آن را اقتصاددانان بهتر از من میتوانند توضیح دهند ، اما به هر حال روی قیمت ها و ارزش دلار تاثیر خواهد داشت. به هر حال احتمالا در ماههای آینده مذاکرات فراوان اقتصادی را بین قدرتهای اقتصادی جهان شاهد خواهیم بود تا به یک ثبات دست پیدا کنند. به هر حال برگزیت و انتخاب ترامپ به اضافه موجی از راست گرایی در تمام اروپا کل سیستم تولید و فروش را دچار تحولی گسترده خواهد کرد.
به نظر می آید که ترامپ در صدد احیای روابط با اسرائیل و عربستان و مصر بر آید و عاقلانه اش هم همین است تا از بروز این همه آشفتگی در منطقه و جهان جلوگیری شود. اینکه آیا می توان به وضعیت کنونی عراق و سوریه و حتی لیبی پایان داد ، در حاله ای از ابهام باقی خواهد ماند ، اما ظاهرا ترامپ انتظار نقشی موثرتر و مسئولانه تر را از اتحادیه اروپا و ناتو در بعد نظامی دارد. شاید اروپاییها برای نجات خودشان از وضع موجود موج پناهندگی ، وارد ماجرا شده و بالاخره این قائله نیز ختم شود. البته این بسیار خوش بینانه است ، چه بسا نه چنین عظم راسخی در اروپاییها وجود دارد و نه اسلام رادیکال علاقه ای به زندگی صلح آمیز دارد.
بهرحال راست گرایی و ملی گرایی یا همان ناسیونالیسم پدیده ای نیست که یک شبه و در آمریکا اتفاق افتاده باشد. مجموعه ای از عوامل و اتفاقات و تصمیم گیری های غلط راه را به اینجا کشانده است. برگزیت در بریتانیا ، سیاستهای ضدپناهنده توسط دولتهای دست راستی در اسکاندیناوی، قدرت گرفتن احزاب راست در آلمان و فرانسه و اتریش و ... ، حتی فیلیپین ، و البته خود ما نیز چه خوشمان بیاید یا نیاید همواره این خودشیفتگی را داشته و داریم. همان طور که قبلا نیز اشاره کردم جهانی سازی شکست خورده است و راهی که می رویم دقیقا همان راهی است که آمده ایم. باید بیاموزیم که تغییر ساختار قدرت در کشورهای دیگر، سبب بدتر شدن و بهتر شدن اوضاع مملکت ما نخواهد شد؛ این درس تاریخ است. هر ملتی به عزت و عظمت و رفاه خودش می اندیشد. این ماییم که باید تصمیم بگیریم که تغییر میخواهیم یا نه.
It’ll make your life much easier while writing! http://rmm3csulxb.dip.jp http://raliqrs4nn.dip.jp http://4xp797mrb7.dip.jp
پاسخحذف