۱۳۹۵ شهریور ۲۰, شنبه

بودن یا نبودن ، مسئله بی آبی است

به واقع ندیده ام و نشنیده ام و نخوانده ام که در تاریخ گذشته و زمان حاضر ملتی به غیر از ملت ما تا این حد به قول فرنگی ها یونیک و منحصر به فرد بوده باشد؛ در خیلی چیزها که شاید تبلور یک سری از آن چیزها را در بازی فوتبال ایران و قطر شاهد بودیم که البته موضوع این نوشته نیست. یکی از خصوصیات بارز ما ایرانی ها این است که فرهنگ ما از دیرباز یک فرهنگ منفعل ، واکنش مدار و به بیان ساده تر فرهنگ این نیز بگذرد بوده و هست و آنچه مهم است این است که در هر ناملایمتی به جای تلاش برای رسیدن به شرایط ایده آل و دلخواه، ما خود را با شرایط وقف داده و سعی کرده ایم که در هر صورت به قول خودمان حالمان را بکنیم که عمر بسی کوتاه است. شاید دوره های طولانی چند صد ساله حکومت های مختلف شاهنشاهی در ایران که بعضا اصولا ایرانی هم نبودند (چون عباسیان و آل بویه و غیره) علیرغم اینکه بسیاریشان بعد از یکی دو  شاه اول اصولا رو به افول و فساد میگذاشتند همین فرهنگ بی تفاوتی نسبت به سرنوشت بوده است. 

فرهنگ محافظه کاری و جانب احتیاط را رعایت کردن تبدیل به یک اصل شده و برخلاف سایر ملل که خود را نسبت به فرزندانشان و نسلهای آینده مسئول میدانند، ما اصولا به غیر از لذت جویی گاها ممنوع شده توسط حکومتها هیچ وظیفه ای که نسبت به فرزندانمان نداریم که هیچ و اصولا با ندانم کاری ها و بی تفاوتی هایمان سرنوشت خود و فرزندانمان را به کل تغییر میدهیم ، مسیری که همیشه ختم به خیر نمیشود و بعضا نه عاقبت خوشی دارد و نه قابل جبران خواهد بود.

ما ایرانیان از دردهایمان جک میسازیم و میخندیم که تلخی را مجازا به شیرینی لحظه ای تبدیل کنیم. ما برای آخرین شاه و نخست وزیران جک ساختیم ، برای انقلاب جک ساختیم ، برای جنگ و صدام ، برای اعدام ، برای بی پولی، احمدی نژاد ، خامنه ای و جنتی و شورای نگهبان و همه همه اسباب خنده ، جک ، اس ام اس ، تلگرام و فیسبوک و ... همه برای خنده ماست . ما حتی به بی آبی هم میخندیم ، که طرف در برنامه دور همی مهران مدیری روی صحنه میرود و جمله ای برای آب میسازد که اگر آب نباشد میمیرم و بعد از خنده ریسه میرود. نه اینکه این امتیازی برای مهران مدیری باشد که برنامه ای طنز ساخته برای همین مسئله آب. آبی که طبق حتی گزارش های دولتی و حکومتی نیز در حال کشیدن نفسهای آخر است. آبی که سر نبودنش بین این ده و آن ده درگیری شده و تعدادی کشته داده ، تعداد زیادی از روستاهای ایران خالی از سکنه شده اند. این آب که قرار است نقش مهمی اتفاقا در خاورمیانه بازی کند و البته بعضی کشورها مثل ترکیه و اسرائیل از اهمیتش باخبر هستند و حتی تحرکات نظامی اخیرشان هم نشان دهنده این است که نمیخواهند منابع آبی را از دست بدهند. 

آنچه در مورد فقط همین یک قلم آب اتفاق افتاده که تبلور آنرا در مورد دریاچه ارومیه شاهد هستیم و حتی لئوناردو دی کاپریو هم به این مسئله اهمیت میدهد و نگران است و ما ساکنان این آب و خاک حتی در این مورد هم بیشتر به دیکاپریو توجه داریم تا به مرکز توجه او ... اقتدار نظامی و نفوذ منطقه ای هیچ است اگر ملتی نتواند آب مورد نیاز خودش را تهیه کند، اگر نتواند کشاورزی کند، اگر نتواند دامپروری کند. مملکت را از پای بست ویران کرده اند و ما هنوز خنده بر لب داریم. در حالی که ملل دیگر برای به دست آوردن حق و حقوق شان و هدایت درست و مدیریت مملکت شان به پا خاسته بودند و جنگیدند و خونها دادند تا اصولا چیزی باشد که به فرزندانشان برسد و فرزندانشان را آموختند که قدر آنچه که دارند بدانند. چیزهایی که از دست داده ایم با اتکا به فرهنگ و تاریخ چندهزار ساله نه مرمت میشوند و نه بازیافت ، یونان و مصر و چین هم مثل ما کشورهایی تاریخی بوده و هستند ، اما تفاوتشان در دنیای امروز به عملکرد مردم و حکومت و تلاششان بازمیگردد نه به تاریخشان. نمیدانم که بیدار خواهیم شد یا ....



 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر