۱۳۹۲ خرداد ۲۷, دوشنبه

رای دادن ؛ خیانت یا وظیفه ملی

نمایش به پایان رسید ؛ اسمش رو هر چی دلتون میخواد بگذارید : انتخابات ، انتصابات ، التهابات و ...
و فریاد تحریم انتخابات ما به جایی نرسید ، شاید به قول دوستان رسانه مان کمرنگ بود !
و مردم بعد از سی و اندی سال باز هم به یک حجه الاسلام دیگر رای دادن تا بیاد و زندگی هارو متحول کنه !
یعنی اینترنت آزاد میشه ، حجاب اختیاری میشه ، گشت ارشاد از خیابونا جمع میشه ، کماندو نمیریزن رو پشت
بوم خونه مردم که دیشها رو جمع کنن ، مطبوعات و رسانه آزاد ، اعدام نداریم ، زندانی سیاسی و عقیدتی نداریم
، اقتصادمون میشه توپ ، توووووپ !! 
چرا ؟ چون همه این دردها و بدبختی ها از نکبت وجود احمدی نژاد بوده و از دوران طلایی خمینی تا به امروز
به غیر از این هشت سال همیشه وضع خوب بوده ، همه چی میزون بوده و فقط این احمدی نژاد بود که شد ، 
لکه ننگی در تاریخ درخشان جمهوری اسلامی !!
اما با توجه به فراموشکاری عجیب تاریخی ملت ایران که حتی چهار سال پیشش رو هم به یاد نمیاره دیگه و اسیر
شور و حرارتی شده که هنوز بیست و چهار ساعت نشده که موج جدید دستگیری ها شروع شده ، باید یادآوری
کنم که نتیجه یک انتخاب (رشته تحصیلی ، شغل ، همسر ، رییس جمهور و ...) در فردای اون انتخاب و بلکه در
طی سالیان مشخص میشه که انتخاب خوبی بوده ، یا نه ! شاید لا اقل باید چهار سال صبر میکردیم و بعد از دیدن
نتیجه کار ، به شادی کردن میپرداختیم ...زمان خاتمی هم ، همین شور و شوق بود ولی بعد از چند سال بحث عبور
از خاتمی هم مطرح شد !
نکته دوم اما انتخابات مهندسی شده هست که کوتاه اینکه وقتی وسط پنج تا اصولگرا که از که یکی عضو ثابت
نامزدی انتخابات هست ، یکی کلا آراش از آرای باطله کمتره ، و هر کدوم یه گلی به بغل دستیش زده ، خب حسن
روحانی (فریدون یا هرچی) مث گاو پیشونی سفید اون وسط میدرخشه !
اما نکته اینجاست که ما به این مسئله هم فکر کنیم که اگه روحانی هجده میلیون رای داشته ، اصولگرایی هم 
نزدیک به چهارده ، پونزده میلیون رای داشته  و اینجاست که به عقیده من فاجعه شروع میشه !!
یعنی بعد این همه سال و بدبختی و به قول رسانه های رژیم بی اعتمادی به اصولگرایی ، تازه چهارده میلیون رای
دارن هنوز ؟؟؟
نکته سوم اینکه ، اپوزوسیون تقریبا ناکارآمد کشور هم پا به سن گذاشته و با توجه به اینکه قسمت قابل توجهی از 
این اپوزوسیون چشم به داخل و نظام داره ، احتمالا تا چهار و لابد تا هشت سال دیگه کار خاصی نخواهد کرد و 
منتظر ، به تماشا میشینه ، و در دراز مدت ، احتمالا چهره خیلی قوی ، مخالف نظام باقی نخواهد موند ، و به نظر
میاد جمهوری اسلامی اگه نگیم برای پنجاه سال ولی لا اقل ، ده سال دیگه به حیات خودش اضافه کرده !!
پایان سخن اینکه ما بدونیم ، همه ما بخشی از تاریخ هستیم ! گاهی مسائلی به نظرمون خوب میاد و گاهی بد اما 
گذر زمان ثابت خواهد کرد که چه چیز خوب بوده و چه چیزی بد ، سال پنجاه و هفت ملت تصور میکرد که با انقلاب
کردن کار خوبی کرده ، اما زمانی اندک نشان داد که آن نسل هم فرصتها رو از خودش گرفت و هم از نسلهای بعد 
از خود ، باید به نظاره نشست و دید که آیا این رای دادن ملت ، آغاز راهیست برای رسیدن به آرزوهای بلندمان
یا سقوطی خواهد بود به قلب تاریکی ها ....

۶ نظر:

  1. منم چندان خوشبین نیستم، اما تنها نکته ای که وجود داره اینه که این 8 سال گذشته خصوصا 4 سال گذشته بطور تصاعدی فشاری به ملت وارد شده که باعث شده مثل فنر پتانسیلی در اون جمع بشه. اگه این روندی که بوجود اومده و -کاری به روحانی و غیره ندارم جو رو میگم!- اعتقاد دارم مثل یه توپ کوچیک برفیه بتونه حداقل 3-4 دور بچرخه و جلو بره دیگه هیچ احدالناسی نمیتونه تا رسیدن به تمامی خواسته های مدنیش جلوشو بگیره...

    مهم اینه که این گلوله بتونه بغلته بطور پیوسته. خوشبختانه هسته اولیش شروع شده و غلت دوم اگه شانس بیاریم پیروزی ایران بر کره هست و جام جهانی و شادی خیابانی دوباره مردم بدون مزاحمت. و هر کوتاه اومدن حکومت از گشت ارشاد تا موسوی و کروبی و هر
    مساله دیگه که غلت های بعدی باشه.
    اگه این مسیر جلو بره هیچ ربطی به افراد نداره و حکومت باید که کوتاه بیاد چرا که دیگه بحث رییس جمهور نیست. بحث خود مردم هستن و باوری که پیدا میکنن به تواناییشون.

    (خیلی مایوس نباش دوست عزیز. هنوز شانس داریم! نگران تکرار 76 هم نیستم شخصا به دلایلی که مفصل تره...)

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. آرسین جان ؛ میبینم که زدی تو استراتژی های محسن رضایی :)
      دو تا نکته هست این وسط ، یکی اینکه مردم که به قول شما مثل فنر شدن
      چرا انرژیشون رو برای پایان دادن به این نظام دیکتاتوری خرج نکردن و با
      رای دادن باز هم برای بار چندم بهش مشروعیت دادن !؟
      دوم اینکه به قول خودت مهم اینه که این گلوله اصولا بتونه بچرخه !
      من برخلاف تو خوش بین نیستم ، اما مطلب رو به قضاوت گذاشته ام در تاریخ !

      حذف
    2. راستشو بخوای من خیلی صحبتها رو دنبال نکردم ولی حدس زدم که چی گفته سردار جنگ!!
      نیمای عزیز دقت کن که عقل جمعی ایرانی تا به حال دوبار یک مسیر اشتباه رو تکرار نکرده و این خوبه.( شاید که دوگزینه متفاوت رو انتخاب کرده باشه با نتیجه یکسان) منظورم چیزی شبیه حادثه نحص انقلابه.
      ضمن اینکه هر پتانسیلی نیاز به زمینه بروز داره، گرچه که شخصا علاقه مند به رای دادن نبودم اما مردم تحت فشار برای نجات از وضعیت هر روز بدتر حتی به صندوق رایی متوسل شدن که حتی معلوم نبود که خونده بشه... معنی رای ها در هر انتخابات در ایران متفاوت بوده. مثلا سال 88 رای مردم نوعی ابراز نارضایتی مدنی بود به دولت احمدی نژاد و مواضع او. سال 84 رای به احمدی نژاد دهن کجی بود به حضور 30 ساله رفسنجانی در قدرت و حتی سال 76 رای به خاتمی صرفا دهن کجی بود به انتخاب خامنه ای و هیئت حاکمه و الی اول! امسال هم معنی رای دهی بیشتر رهایی از استیصال بود تا مشروعیت بخشی. که اندک مشروعیت بخشی هم با شعارهای میرحسینی رنگ باخته. امروز همه چیز در بسته به واکنش حاکمیت و شخص خامنه ای داره. همین عقب رفتن او (حتی تفسیر عقب رفتن!) باعث خیلی زمینه های خوب دیگست خصوصا در زمینه سیاست خارجی و اقتصاد. با صحبت های روحانی در جلسه مصاحبه مطمئن شدم که دیگه خامنه ای برنخواهد گشت. چرا که دیگه نه توانش رو داره و نه موقعیتشو. (بازم مفصله بگذریم!)
      ضمن اینکه من شخصا بجز راههای مدنی و اصلاحات راه عملی و کم هزینه دیگری برای تغیر و بهبود نمی بینم. شما اگه مسیری سراغ داری حتما بگو.

      خوشبختانه غلت دوم اون توپ هم انجام شد و ایران به جام جهانی رفت! امیدوارم نوار خبرهای روحیه بخش و مثبت برای مردم قطع نشه و مردم بتونن دوباره اون پتانسیل خفه شده خودشونو پیدا کنن و بدرستی علت تغیر بشن و بفهمن و بتونن که سرنوشت خودشونو بدست بگیرن.

      ...اما دوست عزیز چه کنیم که انسان به امید زنده هست و حالا که کورسویی تابیده بگذار جوانه امید رو پرورش بدیم شاید که آنقدر فرصت پیدا بشود که جوانه مان به ثمر دهی برسد ;)

      حذف
    3. حقیقت اینه که آرسین جان من نه جلوی کسی رو گرفتم و نه توانش رو دارم که جوانه امید رو بخشکونم یا نخشکونم !!
      من دارم خیلی ساده میگم که استراتژی دهن کجی خیلی استراتژی بدیه ، چون خاتمی رو که دیدیم ، نتیجه دهن کجی به رفسنجانی رو هم دیدیم و منطقیه که روحانی که دست بر قضا از همون شورای نگهبانی گذشته که زیر نظر خامنه ای هست
      ، نمیتونه بیاد و بزنه توی دهن خامنه ای !!
      نکته دیگه اینکه اشتباه ما اینجاست که دنبال راههای کم هزینه میریم ، راههای کم هزینه برای وضعیت کنونی جواب نمیده ، به دنبال جامعه مدنی بودن در جمهوری اسلامی بی معناست !
      التهاب جو فوتبال هم هیچ ربطی به سیاست نداره ، شادی زودگذری هست برای تخلیه انرژی و نه بیشتر .....

      حذف
  2. حرف شما کاملا درست،
    اما نیما جان، یکی از اشتباهات ما این هست که آدما رو جامد در نظر می گیریم. آدمها میتونن بارها و بارها عوض بشن در طول عمرشون و عموما این عوض شدن به سمت خوبیه.
    حتی موسوی رد شده از فیلتر نگهبان هم میتونه اپوزیسیون بشه یا اغلب مجلس 6 و...
    قبل از 88 هیچکس موسوی رو علیه نظام نمی شناخت. این مردم بودن به شخصیتش شکل دادن حتی تو 60 سالگی.

    ضمن اینکه عموما راه کم هزینه تر بهترین گزینه هست در هر علمی و حتی اجتماع. خصوصا وقتی که اساسا منبعی برای هزینه هم نداشته باشی! بطور فرض (فرض محال محال نیست!) تصور کنیم که مجلس تغیراتی در قانون اساسی و اختیارات رهبر بده یا حتی ساده تر شیوه انتخاب اعضای شورای نگهبان رو عوض کنه. و از طیف ها مختلف انتخاب بشن. آیا باز هم فکر میکنی جامعه مدنی بوجود اومدنش سخته؟
    (فعلا به درصد احتمال این اتفاقات کاری ندارم، امکان وجودی منظورم هست)
    فکر نکنم که نیازی باشه که لینک شادی های بعد از فوتبال رو بدم برای اثبات درهم پیچیدگی سیاسی و فضای تنفسی اجتماع. چرا که اصولا هیچ حرکتی در جامعه سیاست زده ای مثل ایران بدون سیاسیت معنی نخواهد داشت.
    همین که نیروهای امنیتی- انتظامی مانع شادی مردم نشدن و تابوی جنبش سبز علیرغم 4 سال تبلیغ یکطرفه دولتی شکسته شد و فضای شادی به مردم داده شد بزرگترین قدمی بود که میشد در یک مدت کوتاه برداشت. حتی دستگاه های رسانه ای داخلی پوشش شادی و رقص مردم رو دادن بدون بیرون زدگی رگ گردن نیروهای ولایی! حتی خود خامنه ای هم تبریک میگه..

    نباید عجول باشیم. امروز واقعیت اینه که جامعه ایران، تنها کمی وضع بهتر اقتصادی میخواد (که قطعا بوجود میاد) بعلاوه اندکی آزادی مدنی. چیزی مثل آزادی پوشش دیگه واسش رویاست! حالا میخواد خامنه ای سرکار باشه یا مجتبی یا رضا پهلوی یا هرکس دیگه، مهم اینه که تو زندگی خصوصی مردم فضولی نکنه. شاید اگر به حقوق اولیه اش رسید اونوقت میره سراغ یه پله بالاتر که تفکر و سیاست و ... باشه. همونطور که دهه 50 به شکل ناقصی اجرا شد.

    متاسفانه ما ایرانی ها عمیقا به "میانبر" و راه کوتاه باور داریم در حالی که هیچ میانبری در دنیا وجود نداره، که اگه داشت غربی ها زودتر از ما پیدا کرده بودن و استفاده میکردن. ما باید قدم به قدم مسیر رسیدن به دموکراسی رو طی کنیم و تک تکمون به ارزش سکولاریسم پی ببریم. چرااگه وارداتی باشه اصلا ارزشش رو نمیدونیم و بسادگی از دستش میدیم.(خصوصا با پول زحمت نکشیده نفت!!)

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. به هر حال آرسین جان، زمان خواهد گذشت و همونطوری که در پایان نوشتم زمان ثابت خواهد کرد که آیا این خوشحالی ها دوام خواهد داشت و آیا توی این هشت سال مملکت گل و بلبل میشه و یا اینکه باز دنده عقب خواهیم رفت ؛ عرض کردم خدمتت که من توانایی این رو ندارم که تکی کار خاصی انجام بدم ، اما نظرم هم عوض نمیشه ، من به تجربه تاریخ میگم که زمان از دست رفته دیگه برنمیگرده ، حالا اگه دوستان عمرشون قد میده که هشت سال دیگه تست بزنن ، اون امریست جدا !!
      و باز هم تجربه تاریخ میگه به ما که هر ملتی برای رسیدن به آرزوهاش باید هزینه بده ؛ حق با شماست که حجاب اختیاری رویایی شده ، خیلی چیزایی که در دنیای آزاد عادی هست ؛ رویایی هست برای ملت ایران !
      سوال اینه که چرا یه بار این قفس رو نشکنیم و در عمر کوتاهمون به آرزوهامون
      برسیم و طعم آزادی و سکولاریسم و ... بچشیم ؟

      حذف